روش تحقیق

روش تحقیق

اینجانب فاطمه جعفرنیادانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت امورفرهنگی دانشگاه آزاداسلامی -واحدعلوم تحقیقات میباشم هدف از ایجاد این وبلاگ آشنایی روش تحقیق میباشد(امیدوارم مطالب ارائه شده مفید باشد)
روش تحقیق

روش تحقیق

اینجانب فاطمه جعفرنیادانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت امورفرهنگی دانشگاه آزاداسلامی -واحدعلوم تحقیقات میباشم هدف از ایجاد این وبلاگ آشنایی روش تحقیق میباشد(امیدوارم مطالب ارائه شده مفید باشد)

خلاصه ای از فصل سوم-کتاب لیندلف

بخش سوم

 طراحی پژوهش/برنامه ریزی

ماجراهای مربوط به دانش پژوهان و این که چگونه موضوع پژوهش خود را پیدا می کنند ،می تواند موضوع قصه پردازی های شفاهی باشد اما می بینیم که به ندرت از این ماجراها صحبت می شود.

برپایه دیدگاهی سنتی و متعارف،پژوهش در (مکانی پاک و روشن) اغاز می شودواین مکان دنیایی است فراهم آمده از نظریه ها و همه پژوهشهای تجربه گرایانه ی مرتبط با پژوهش،و وظیفه پژوهشگر آن است که به صورتی متقاعد کننده نشان دهند چگونه پژوهش وی دانش جدیدی به دانش موجود می افزاید و پس از این مقدمات پرسشها و یا فرضیه های پژوهش می پردازد.

طرح پژوهش کیفی را می توان به دو مرحله مهم تقسیم کرد:برنامه ریزی که فرایند تعیین مسئله پژوهش است، و آغاز به کار پژوهش که مستلزم توجیه حضور پژوهش گر در پژوهش یعنی بحث در باره دستیابی به موضوع،ورود به محیط پژوهش، آشنا شدن با مشارکت کنندگان و به کارگیری راهبرد نمونه گیری است.

مروری بر فرایند پژوهش کیفی

طرح پژوهش از نظر پژوهشگران کیفی و پژوهشگران کمی که وفادار به سنت قیاسی فرضیه هستند،معناهای متفاوتی دارد.پژوهشگران کمی مایل به اعمال نظمی خطی در فعالیت ها هستند و بر اساس این نظم،نخستین کار پژوهشگر،انتخاب دیدگاهی نظری است که بناست قضایای آزمون پذیر به طور قیاسی از دل آن استخراج شوند. همه روابط و مراحل طرح، از تنظیم فرضیه ها تا تعریف عملیاتی متغیرها، و از انتخاب نمونه ها تا انجام تجربه ،کاملا روشن است. پژوهشگر جز در مواردی که از پیش در طرح پیش بینی شده به مرحله قبلی بر نمی گردد.همچنین ،مراحلی که باید طی شود،به ندرت با آنچه در طرح اصلی است،متفاوت خواهد یود.

نکنته مهمتر این که بیشتر طرحهای پژوهش کمی متکی به کنترل شدید متغیرها از سوی پژوهشگرند.برای پژوهشگران کمی، آزمون گزاره ها درباره رفتار،شناختها و نگرشها بدون کنترل متغیرها(ثابت نگه داشتن برخی عوامل و تغییر برخی دیگر)،بی معناست. اطمینان از یکپارچگی ایزارهای پژوهش یعنی روایی و پایایی در این اعمال کنترل،همچنین جدایی کامل پژوهشگر از سوژه های انسانی مورد مطالعه اهمیتی حیاتی دارد.

از سوی دیگر،پژوهش کیفی با ویژگی هایی چون استقرایی یودن،نوپدید بودن و تا اندازه ای کنترل ناپذیری شناخته می شود. این نوع پژوهش، کمتر وجهی خطی دارد: کمتر می توان آن را به معنای دقیق کلمه کنترل کرد.همانگونه که لبنکلن و گوبا توصیه می کنند"طرح پژوهش کیفی به تعبیر طبیعت گرایانه،به معنای برنامه ریزی برای بررسی احتمالاتی کلی است ،بی آن که دقیقا مشخص کنیم در ارتباط با هر یک از این احتمالات چه رخ خواهد داد"

به عبارت دیگر ،ما برای تصمیم گیری در خصوص چیزهایی که هنوز کشف نکرده ایم،برنامه ریزی می کنیم و معمولا پژوهش را با در نظر گرفتن چند پرسش کلی شروع می کنیم.همچنین می توانیم(پیش از طرح پرسشها) ادبیات  و متون پژوهشی را بخوانیم برخی تماسها شخصی بر قرار کنیم،و راهی برای ورود به دنیای اجتماعی بیابیم.جز در این صورت ،نخواهیم توانست پیش بینی کنیم چگونه پژوهش ما به انجام خواهد رسید. در واقع ،ما معمولا حتی از تلاش برای پیش بینی کردن هم خود داری می کنبم.

حرکت اصلی در این فرایند چرخه ای است:به این معنا که بیشتر پژوهشهای کیفی بارها به مراحلی که طی کرده اند ،باز می گردند(پژوهشگران به جستجوی اطلاعات می پردازند،داده ها را گردآوری می کنند،یافته هایشان را مرور و تحلیل و تفسیر می کنند و تمام این مراحل را دوباره انجام می دهند.) این فرایند ادامه پیدا می کند تا پژوهشگر "اصل مطلب را دریابد" و به تفسیری بینش مندانه دست یابد.

آگار:مردم نگاری عبارت است از معضل برطرف کردن مشکلات تفسیر.

مثلا وقتی می خواهد درباره یک کنش یا رفتار پژوهش کند،ابتدا اقدامات خود را با طرحی مقدماتی درباره بافتار،صورت و معناهای آن کنش شروع می کند،و چنانچه نتواند معنای رخدادی را دریابد،کل نظان معنا سازی اش دچار وقفه می شود،و این بدان معناست که طرح اولیه پژوهش(با الگوی اکتشافی او)ناکارامد بوده است .

برخی از این وقفه ها که به شکلی غیر مترقبه در حین کار میدانی رخ می دهند،همان چیزی هستند که آگار آنها را وقفه های (تصادفی)می نامد.وقفه های دیگر(تعمدی)هستند،چون پژوهشگر می خواهد ببیند تا چه اندازه توانسته معرفت فرهنگی گروه مورد بررسی اش را به درستی بازسازی کند.

می توان از موقعیتها،منابع،و روشهای گوناگونی برای ایجاد این وقفه ها استفاده کرد .

درمطالعات میدانی عادی،این وقفه ها بارها و بارها رخ می دهند و طرحهای تازه بر پایه داده های جدید ساخته می شوند. و این روند ادامه می یابند تا پژوهشگر بتواند به درک عمیق یک آیین یا عمل دستیابد .

تعبیرها و استعاره های مختلفی برای توصیف پزوهشگر کیفی وجود دارد که برخی از آنها عبارتند از (هدایتگر هوشمند)،( کارآگاه فرهنگی) و (بیگانه حرفه ای) مخرج مشترک این تعبیرها آن است که :پژوهشگران کیفی جستجو گرانی هستند با دست پر و مبتکر .هر عرصه پژوهش،عرصه ای منحصر به فرد و پویاست و راهبردهای انعطاف پذیری می طلبد. در این عرصه ها،استفاده از هرشیوه و تدبیری که بتواند به دست آوردی دربررسی واقعیتهای ارتباطات اجتماعی بیانجامد،مجاز خواهد بود .

پژوهشگران کیفی هم مثل پژوهشگران کمی بسیار منضبط هستند. چون باید بدانند چه مواقعی باید بدانند چه مواقعی باید ناظر و مراقب امور باشند.

آگاهی پژوهشگران کیفی از انگیزه ها و کنشهای خود و دیگران، نوعی کنترل درونی است و کاملا با کنترل بیرونی پژوهشگران کمی در پژوهش های قیاسی فرصیه ای برابری می کند.

این پژوهشگران،علاوه بر انضباط، از کنجکاوی علمی هم برخوردارند.تنظیم پرسشهای پژوهش،هسته و محور مرکزی هر پژوهش کیفی است. آنان نخست درباره متون و منابع،دنیای پیرامونشان و خودشان سوال می کنند. در این مرحله،سوالاتی طرح می کنند که جای پایشان را در قلمروی تازه و هیجان برانگیز محکم کند. ان گاه پا به میدان پژوهش می گذارند،و در این مرحله، از پرسشها به صورت ابزارهای راه یابی در عرصه ناهموار پژوهش بهره می برند.

منابع برای یافتن موضوع پژوهش

نخستین چیزی که آنها را به این عرصه ها می کشاند ،حس کنجکاوی درباره این پرسش است که مردم چگونه نشانه ها را برای خلق دنیاهای معناداری که در آن هستند ، به کار می برند و چگونه این نشانه ها را تفسیر می کنند.

مثلا ممکن است پرسش درباب این که مردم چگونه با گربه های خانگی شان رابطه برقرار می کنند،برای یک مهمان خانوادگی موضوعی جالب و پرسش برانگیز باشد اما همین پرسش،چنانچه در قالب مساله ای عام که مستلزم مطالعه دقیق رفتارهای خاص است در نظر گرفته شود ،می تواند موضوع پژوهشی کیفی باشد و برای یک تحلیلگر ارتباطات رابطه ای ،جذابیتی ویژه داشته باشد.

منابع بیشتر ایده هایی که موضوع پژوهش واقع می شوند،عبارتند از:نظریه ها و ادبیات پژوهش ، مسائل عمومی،تجربه ها و امکانات شخصی، و تامین منابع مالی بر پایه اولویتهای تعیین شده (در نهادها).

نکته مهم این است که روش شناسی پژوهش،تمهیدهایی برای هدایت این پراکندگی اندیشیده است.

نظریه ها و ادبیات پژوهش

پژوهش های (کمی) مبتنی بر آزمون فرضیه بیشتر بر نظریه یا ترکیبی از نظریه های رقیب تاکید می کنند در حالی که پژوهشهای کیفی در استفاده از نظریه انعطاف پذیرترند.

چنانچه بپذیریم که" دیدگاهها و گزاره های نظری از پیش تعیین شده می توانند یافته های پژوهشی را محدود یا جهت دار کنند ، در آن صورت ممکن است به شکل و محتوای این واقعیتهای اجتماعی با دقت و حساسیت بیشتری بنگریم"

در عین حال،اگر نتوانیم دیدگاههای (از پیش موجود) خود را بشناسیم و بشناسانیم ،از قدرت تاثیر آنها کاسته می شود و نمی توانند باعث تقویت حساسیتهای ما بشوند.

دومین منشا انعطاف پذیری روشهای کیفی در استفاده از نظریه ، در توانایی نظریه سازی ما درباره رفتارها و فعالیتهای ارتباطی خاص نهفته است . این "نظریه های مبتنی بر فعالیتها" می توانند به کار تبیین فعالیتهایی که در میدان پژوهش مستند شده اند بیابند ،و نیز توجه ما را به مشاهده های آتی معطوف کنند.

و سرانجام این که پژوهش کیفی قلمروی است که در آن "شکار اندیشه ها " رخدادی رایج است. به این معنا که تحلیلگر از "نظریه های متفاوت و حتی متناقض برای پیشبرد بحث بهره می گیرد"

استفاده ازهرمفهوم یا نظریه-منفرد یا ترکیبی- برای تبیین داده های میدانی، از دیگر مصداقهای انعطاف پذیری در پژوهش های کیفی است.

به نظر لینکلن و گوبا : در برخی مطالعات، پژوهشگر "می داند چه چیز را نمی داند" و لذا به ابزارهایی می اندیشد که او را در یافتن پاسخ یاری خواهد رساند .مواردی هم پیش می آید که پژوهشگر "نمی داند چه چیز را نمی داند" که در این صورت نیاز به اتخاذ رویکردی باز تر و آزادانه تر است.

در پژوهشهای نوع نخست، پژوهشگر به خوبی از اقدامات مورد نیاز برای گسترش دانش موضوعی و نظری اش آگاه است.

در حالی که در پژوهشهای نوع دوم، بیشتر در مواقعی انجام می شود که علائق و تجربه های شخصی پژوهشگر در گزینش موضوع نقشی ندارد.

هر قدر پژوهشگر با ادبیات پژوهش بیشتر آشنا باشد،از تعارض ها ،تناقضها و شکافهای مباحث نظری موجود،بیشتر آگاهی خواهد یافت.

گاه به نظر می رسد برخی از حوزه ها از فقر نظری یا ضعف پژوهش های تجربه گرایانه در رنج هستند و همین کاستی می تواند راهگشای آن حوزه به رویکردی تازه باشد.

ادبیات پژوهش پدیداری چند صدایی است و آنچنان متنوع است که نمی توان دستور کار واحدی برای رویارویی با مسائل آن داد.

همیشه بین زمان پیدایش متون و انتشار آنها فاصله ای هست. به همین دلیل هرگز نمی توان کاملا مطمئن بود که متون در دست دربردارنده جدیدترین مسائل باشد .گاه نقدهای منتشر شده در مجلات ،می توانند راهنمایی بسیار مفید برای آشنا شدن با تعارضهای نظری در یک حوزه موضوعی باشند.

مسائل عمومی

مسائل عمومی جامعه هم می تواند منبع غنی از ایده های پژوهشی باشد.

به طور کلی مردم نگاری برای تعمق در لایه های عمیق تجربه های زیسته مردم فقیر،محرومان از حقوق مدنی و مطرودان بسیار مناسب است و این امکان را فراهم می کند که گروهایی که به لحاظ اجتماعی نادیده گرفته شده اند یا صدایشان خاموش شده است، دیده و شنیده شوند.

همچنین این نوع پژوهشها می توانند به طور غیر مستقیم کاستی های سیاست گذاریهای دولتی یا نهادهای اجتماعی را نقد و تفسیر کنند.

دسته ای دیگر از مطالعات بر روشن ساختن ابعاد تازه ای از مباحثی که پیش تر در جامعه  شناخته شده می پردازند.هدف این پژوهشها،آشکارسازی جنبه های ناشناخته موضوع های ظاهرا آشنا و شاید اشاره به "مسائلی" باشد که کسی فکر نمی کند وجود دارند.

مسائل عمومی در همه جا وجود دارد: در مناقشات مربوط به سیاست گذاری ها،تعارض های حقوقی وقانونی،مباحث مربوط به حقوق بشر،جنبش های اجتماعی،سیاست،بحران های سازمانی و درکانون این مسائل،تضاد بین احزاب.سرشت این تعارضها معمولا وابسته به تفاوتهایی است که درهدفها،موقعیتها،حقوق اجتماعی و انسانی و منابع وجود دارد . مثلا مساله سقط جنین ، دربرگیرنده تعارضهایی است که بین طرفداران حفظ حیات،و هواداران آزادی انتخاب رخ می دهد و به قلمروهایی چون حقوق زنان،حقوق جنین ...مربوط می شود.

تجربه ها و امکانات شخصی

در این جا آنچه مهم است این است که ما درباره تجربه های خود چگونه فکر می کنیم و چه احساسی در قبال انها داریم.یعنی ما با تجربه هایمان مساله پردازی می کنیم. هر اشکالی یا اخلالی که در جریان روان رابطه ها و حساسیتهای ما یا دیگران رخ می دهد، می تواند سکوی پرشی برای شکل گیری یک ایده  پژوهشی بشود.

بسیاری از مردم نگاران می کوشند به تجربیات تازه و غیر منتظره تاکید ورزند.روبرو شدن با فرهنگ ها یا سبکهای زندگی گوناگون یا شیوه های جدید انجام کارها می تواند ما را با طرز  تفکر قالبی خودمان رویارو سازد و به ما بینش و بصیرتی بدهد که زندگی دیگران را دقیقتر ببینیم.

هر قدر تجربه های ما تک روانه تر و غیر اجتماعی تر باشد ،توان ما در درک ایده های  نو کمتر خواهد بود.

همچنین تجربه های فرد در خصوص تعارضهای هویتی و تضاد نقشها ،می تواند منشا ایده های خوبی برای پژوهش باشد.

اما پژوهشگران اغلب از طرح های پژوهشی استفاده می کنند تا بین دغدغه های فردی و زندگی حرفه ای شان وحدت بیشتری ایجاد کنند. دانستن این نکته مهم است که اشتیاق شدید به پژوهش صرفا امری "خوب و مقبول" نیست،بلکه بهترین شیوه، زیستن مثل یک دانش پژوه است.

تجربه های زیسته پژوهشگران نیز می تواند امکانات و فرصتهایی برای پژوهش فراهم کند نمونه های بسیاری از پژوهشگران می توان یافت که تجربه هایشان با زمان و مکان و مردمی خاص زمینه ساز انجام پژوهش هایشان شده است.

یا فرصتها بر روی دو پاشنه هستند به این معنا که "هم پژوهشگر و هم آزمودنی ها هر دو از انجام پژوهش بهره می برند.

به یاد داشته باشیم که محیط ها فی نفسه منبع پرسشهای پژوهش نیستند بلکه این پژوهشگر است که باید با استفاده فرصت جویانه از موقعیت ها موضوع پژوهش خود را با بهره گیری از مفاهیم نظری طراحی کند.

تامین منابع مالی بر پایه اولویتها

پژوهش نیاز به منابع مادی و انسانی دارد و تعداد اندکی از دانشگاهها می توانند همه این امکانات هزینه مند را تامین کنند موضوع مهمتر این که نهادهای دانشگاهی، نقش حیاتی را در برآوردن نیازهای علمی دولتهای مرکزی ایفا می کنند.هر ساله مبالغ هنگفتی در اختیار دانشگاهیانی قرار می گیرد که اماده اند پاسخگوی این نهادها و اولویتهای تعیین شده آنها باشند.

این منابع مالی مستقیما مانع آزادی اندیشه پژوهشگران نمی شوند،اما عملا باعث می شوند فعالیت در برخی زمینه های پژوهشی بیشتر تشویق شود و این به نوبه خود بر فعالیتهای آموزشی و پژوهشی دانشگاه اثر می گذارد.مثلا:در اواخر دهه 1990،موجی از توجه و سرمایه گذاری درزمینه ارتباطات سلامت ایجاد شد که یه رشد پستهای هیئت علمی و برنامه های آموزشی مرتبط در بسیاری از دانشگاه ها انجامید.

کسب مهارت در نوشتن طرح پیشنهادی و موفقیت در جلب حمایتهای مالی،فواید بسیاری برای پژوهشگر دارد.مطالعه میدانی فشرده و کاربراست و غالبا منابع مالی این امکان را فراهم می سازند که وقت پژوهشگران، به جای آموزش، صرف پژوهش شود. این منابع،معمولا صرف هزینه های سفر به محیط های پژوهشی ،استخدام دستیاران تحصیلکرده برای کمک به کار میدانی،پیاده کردن نوارها و کد گذاری پاسخ ها می شوند.همچنین بر اعتبار و منزلت پژوهشگر و شهرت خوب دانشگاه می افزایند.

از سوی دیگر،مدیران"هزینه های غیر مستقیم" را که به واحدهایشان بر می گردد دوست دارند و غالبا برای پژوهشگرانی که این عواید غیر مترقبه را نصیبشان می سازد امتیاز قائل می شوند.

نکته آخر اینکه پژوهشگرانی که در پی تامین منابع مالی اند.غالبا متوجه می شوند که با مسائل دنیای واقعی درگیر شده اند حتی ممکن است نتایج پژوهش خود را در تغییراتی که در کنش ها و سیاستها رخ می دهد ،مشاهده کنند و این خود می تواند مایه رضایت خاطر آن دسته از پژوهشگران باشد که می خواهند در حوزه هایی فراتر از دانشگاه تغییر ایجاد کنند.

 

پرسش از خودمان

پژوهشگران در نخستین مراحل طراحی پژوهش باید با چند پرسش کلیدی روبرو  شوند و از خود بپرسند :ایا این ایده با هویت فردی و پژوهشی من سازگار است؟ آیا می توانم در طول زمان سخت و طولانی انجام پژوهش علاقه خود به این ایده را حفظ کنم؟...

دلیل عمده عدم تحقق ایده های پژوهشی ،شایسته نیودن نظری آنها نیست شاید ما آمادگی به کار دشوار انجام مصاحبه ها یا مطالعات میدانی را نداریم...

احتمالا نخستین پرسش- آیا این موضوع با هویت فردی و پژوهشی من سازگار است؟ از همان زمان که به ذهنمان آمده پاسخ خود را یافته است همانطور که پیشتر گفتیم ایده های پژوهش غالبا برآمده از احساس نیاز ما به درک و شناخت خود ماست. در واقع رویکرد تفسیری در پژوهشهای کیفی برای کسانی که می خواهند دنیای اجتماعی خود را بفهمند،جذابیت دارد.

همخوانی یا نا همخوانی هویتی در پژوهشهای کیفی امری بسیار مهم است چون پژوهشگران کیفی باید برای توجیه و بیان خود انرژی زیادی صرف کند و با هوشمندی و زیرکی از خود مراقبت کنند . ئ از آنجا که بیشترین بصیرت تفسیری در کار میدانی مستلزم تغییر درونی پژوهشگر است لازم است پژوهشگران توانایی خود را در ثبت و ضبط تغییرات ظریفی که در دانش انگیزه ها و قابلیتهایشان رخ می دهد بسنجند

پرسشی که پژوهشگران باید از خود بپرسند این است که آیا می توانم رابطه ای موثر و دیالکتیکی بین احساس شخصی خود از آنچه پیرامونم می گذرد و چهره ای که به عنوان پژوهشگر از خود به دیگران نشان می دهم برقرار کنم؟ آیا می توانم تشخیص دهم که نسبت به آزمودنی هایم چه سو گیری هایی دارم و آیا می توانم از این سو گیری ها رها شوم؟

پرسش دوم –آیا می توانم در طول زمان طولانی و دشوار پژوهش علاقه خود را به این پژوهش حفظ کنم؟ به پرسش نخست ربط دارد چون موضوعی که فرد خود را با آن سازگار می یابد معمولا موضوعی خواهد بود که وی می تواند علاقه خود به آن را حفظ کند اما همیشه همچنین نیست. واقعا سخت است بپذیریم که مطالعه محیطی عادی می تواند شعفی در ما ایجاد کند که ناشی از کشف ناشناخته هاست.

برعکس رویارویی با پدیده های نا آشنا حتی اگر تجربه ای ناراحت کننده و اهانت بار باشد می تواند ماجراجویانه و جالب باشد.

سرانجام اینکه باید این پرسش را طرح کرد که آیا این ایده پژوهش می تواند به لحاظ نو و کیفیت به نتایجی بیانجامد که باعث پیشبرد هدفهای حرفه ای من بشود؟

از انجا که پژوهش کیفی برای بسیاری از ما صرفا یک سرگرمی نیست،جا دارد از خود بپرسیم که آیا واقعا نتایج نهایی این پژوهش ارزش صرف این همه زمان و انرژی دارد یا نه؟

پرسش درباره عرصه پژوهش

این یک اصل بنیادین است که هر کنش ارتباطی را می توان مطالعه کرد. ما باید بتوانیم در همه حال تصور کنیم که عملیاتی کردن هر پژوهش انسانی به دست ما ممکن است و راه خود را برای ورود به دنیا و فضای هر کس باز کنیم.

نخست باید بین سه اصطلاح مرتبط میدان،محل و عرصه تمایز قائل شویم: اصطلاح میدان ناظر به نقاط تقاطع موضوع و قلمروی است که پژوهش در آن انجام می شود در واقع میدان دامنه گسترده ای از وقایعی است که نظرا با هم ارتباط دارند،و پژوهشگران به صورت افرادی حرفه مند در آن فعالیت می کنند.

مفهوم مبدان پزوهش با مفهوم محل (یا محیط) متفاوت است اصطلاح دوم یعنی محل به مکانی فیزیکی محلی و میعن اشاره می کند که در آن پژوهشگر و کنشگر اجتماعی مشترکا حضور دارند.

عرصه عبارت است از  صحنه کنش اجتماعی بنا به تعریف خود کنشگران و به عبارتی دیگر سازه ای است که مشارکت کنندگان  (در پژوهش) آن را برای هماهنگ کردن دستاوردها و اقدامات عاجل خود می سازند، و بافتاری معنادار است که در آن بخشی از یک کنش اجتماعی مکررا رخ می دهد.

یک میدان ممکن است از محلهای بسیاری تشکیل شود لیکن ارزش همه محلها برای مطالعه عرصه هایی که به واقعیت اجتماعی گروهی خاص ساختار می بخشند برابر نیست.

نخستین گام پژوهشگر در این فرایند آن است که به بررسی اکتشافی عرصه ای که قرار است مطالعه شود بپردازد . این فعالیت را (عرصه آزمایی) می نامند.

پژوهشگر به یک یا چند محل می رود و با دیدن و شنیدن و... می کوشد شناختی از این مکانها به دست آورد و بفهمد چقدر آن محل ها برای پژوهش او مناسب هستند.

پژوهشگر باید در عرصه ازماییاز هر دو دیدگاه درونی و بیرونی به اوضاع بنگرد. وقتی دیدگاه درونی را اختیار می کنیم ، عرصه را از خلال معنا هایی که اعضای گروه به کنش های ارتباطی شان می دهند،می بینیم.

حال، این پر سش  مطرح میشود که چگونه پژوهشگر پیش ازاین  که عملا پژوهش را اغاز کند،        می  تواند عرصه پژوهش  را انطور که اعضای گروه تعریف می کنند،تعریف کند؟واقعیت این است  که این موضوع برای پژّوهشگران کیفی در استانه اغاز پژوهش یک مساله است . البته گشتن در محیط یا ایفای نقش سایه می تواند به او کمک کند معنای کنش های اعضای گروه را دریابد. اما باید بااحتیاط به مشاهداتش بنگرد و این نکته را مانند یا ورد با خود تکرار کند که او در نقش یک مهمان از کنشهایی که برای اعضای گروه بیشترین معنا را دارند.چیزی بیش از یک گمانه زنی در نخواهد یافت.

عرصه آزمایی شامل نگاه کردن از منظر بیرونی هم می شود .

فابده تحلیل بیرونی، مرتبط کردن موضوع پژوهش با جهت گیریهای نظری است .

شاتزمن و اشتراوس عرصه آزمایی را که اساسا متکی بر دیدگاه بیرونی است ،یه ترتیب زیر برشمرده اند:     

1.تعیین هر چه دقیقتر اینکه آیا محل انتخاب شده عملا نیازها و ملزومات اصلی پژوهش را بر آورده می سازد؟مساله تناسب

2. سنجش برخی از مشخصات معرف محل پژوهش (مثل اندازه ،جمعیت، پیچیدگی و....)      در قبال منابعی که در اختیار پژوهشگر قرار دارد،مانند زمان ،توانایی جا به جایی،مهارتها،و هرچیز دیگر که برای انجام کار پژوهش لازم است – مساله امکان پذیری  

3.گردآوری اطلاعات درباره مکان و مردمی که در آن هستند به منظور بررسی راههای ورود به محل- مساله شیوه های مناسب

دو هدف-تناسب و امکان پذیری- برای وارسی قابلیت عرصه ها مفیدند.

یک محل مناسب باید دست کم بیشتر معیارهای مساله پژوهش را دارا باشد.

امکان پذیری فضایی برای تصمیم گیری است،و در آن دو دغدغه اصلی به هم می پیوندند . نخستین دغدغه مشخصات معرف عرصه می نامند ا        ین مشخصات،ویژگی های مشاهده پذیر عرصه است که بر توانایی حضور و عمل موثر پژوهشگر در صحنه تاثیر می گذارد و شامل اندازه یک محل،جمعیت،پیچیدگی ساختاری این جمعیت،و نزدیکی و پراکندگی مکانی و فضایی برای تعامل افراد است .

 دغدغه دوم منایعی است که پژوهشگر دراختیار دارد مانند وقت،سرمایه فرهنگی،و نبروی انسانی.

در برخی محیط ها ممکن است وقایع به ندرت یا به شکلی غیر مترقبه رخ دهد به طوری که برنامه ریزی برای مطالعه آنها تقریبا غبر ممکن شود.

ازدیگر مشخصه های معرف پژوهش،رمزهای فرهنگی است که پژوهشگر باید بتواند آنها را بفهمد .این رمزها مجموعه هایی هستند از دانش و اگاهی هستند که مردم برای ایفای نقشهایشان در عرصه از آن استفاده می کنند و کارکردشان این است که منظومه هایی از رفتارهای متفاوت را بر می سازند و به این رفتارها نظم می بخشد.

برخی از این رفتارها عبارتند از رفتارهای شغلی و حرفه ای (مثل به کار بردن رمزها واصطلاحات فنی) رفتارهای بین فردی عام(مثل به جا آوردن اداب نزاکت) رفتار بین فردی و خصوصی(مثل عبارات و حالات ارتباطی ) و رفتارهای مرتبط با رسانه (مانند رمزهای تفسیری) هر عرصه ،از دانشهای رمز گذاری شده تشکیل شده است . برخی از این رمزها آشکارند همگان آنها رامی شناسند و شناخت آنها تقریبا بلادرنگ است بسیاری از رمزها هم هستند تعداد کمتری از مردم انها را می شناسند و به کار می برند.

بنابراین،یکی از هدفهای عرصه آزمایی برآورد زمان مورد نیاز برای فهم ،رمزهای فرهنگی است که لایه های بسیار دارد .مردمنگاران ، اغلب از این که می توانند سریعا روندهای فرهنگی را بفهمند به خود می بالند، اما رمزهای خاصی هم وجود دارد که هیچ کش نمی تواند به راحتی آنها را در کوتاه مدت بگشاید.

طرح پیشنهادی پژوهش

معمولا در فرایند انجام هر پژوهش ،یک طرح پیشنهادی رسمی نوشته می شود  یک یا چند مخاطب مثل شورای تصویب پایان نامه ،دروازه بانان پژوهشی عرضه می گردد.

نخستین هدف هر طرح پژوهش آگاه کردن دیگران از هدف پژوهش،منطق آن فرایند ها و نتایج مورد انتظار است و موفقیت پژوهشگری کهنویسنده طرح است یستگی به این دارد که طرح واضح و منسجم نوشته شود و مراحل انجام آن به درستی توجیه و تشریح شود. هدف دیگر  طرح آن است که متقاعد کننده باشد. مخاطبانی که طرح پژوهش را می خوانند معمولا نسبت به آن واکنش نشان می دهند.

عنوان

یک عنوان خوب باید دقیقا بیانگر موضوع و بافتار پژوهش باشد. یعضی از عنوان ها ناظر به رویکردی روش شناختی ،نظری یا فلسفی به موضوع هستند.

چکیده یا خلاصه

در مرحله بعد ،نویسنده شرحی فشرده از برنامه کار پژوهش خود ارائه می کندک این که چه چیز بررسی خواهد شد،پژوهش چگونه اجرا خواهد شد و انتظار می رود چه نتایجی به دست آید.

دلایل منطقی انجام پژوهش

بخشی از طرح که به بیان میانی و دلایل منطقی انجام پژوهش اختصاص می یابد، باید به پرسشی که در ذهن بسیاری از خوانندگان وجود دارد، پاسخ دهد: چرا این موضوع باید در این زمان بررسی شود؟ نویسنده طرح پیشنهادی باید مساله پژوهش را به روشنی توضیح دهد و قوی ترین استدلالهای خود را در دفاع از ضرورت انجام پزوهش ارائه کند.

به ویژه این موضوع اهمیت دارد که استدلالهای نویسنده از ارتباط و انسجام برخوردار باشد .

چنانچه دلایل اقامه شده در دفاع از ضرورت انجام پزوهش گسیخته ،پراکنده،یا ساده انگارانه باشد ،طرح نخواهد توانست خواننده را متقاعد سازد.

قلمروهای نظری و مفهومی پژوهش

خوانند گان طرح پیشنهادی دوست دارند بدانند منطق نظری و مفهومی پژوهش چیست.بویژه شورای بررسی پایان نامه یا کمیته بررسی بودجه پژوهشی می خواهند ببینند طرح پیشنهادی پژوهش چه جایگاهی در پژوهشهای انجام شده،خاصه مباحث مهمی که هنوز بی پاسخ مانده اند، دارد.

انان می خواهند بدانند پیشنهاد دهنده طرح از چه راه می خواهد به مقصد برسد و ایا این راه از کمترین علائم راهنما برخوردار است.

فرضیه ها یا پرسشهای پژوهش

فرضیه به شکل مرسوم آن به ندرت در پزوهشهای کیفی به کار می رود. این به خاطر آن است که معمولا پژوهشهای کیفی برای تفسیر کیفیات پدبدارهای اجتماعی طراحی می شوند. و در این نوع پژوهشها نیاز چندانی به پیش بینی روابط متغیرها نیست.

البته ابن بدان معنا نیست که پژوهشگر نمی تواند تفسیرهای مناسب از داده ها را از تفسیرهای نامناسب تمیز دهد بلکه منظور این است که تنها زمانی داوریهایی از این دست ممکن خواهد بود که پژوهشگر برای تولید داده های مفید و معتبر مدتی طولاتی میدان پژوهش به سر برده باشد.آنچه در پزوهش های کیفی بسیار بیشتر رایج است،طرح پرسشهای پژوهش است. این پرشسها بیانگر انتظارات پژوهشگرند و سوالهای بازی هستند که به یاری استدلالهای نظری و عرصه آزمایی ،پژوهشگر را در عرصه پژوهش راهنمایی می کند.

روش شناسی،دستور کار و تدارکات

مفهوم پردازی ها و پرسشهای پژوهش به ایجاد این توانایی در پژوهشگران می انجامد که از پیش بدانند چه چیز را باید بیاموزند و چگونه بیاموزند از انجا که پژوهش های کیفی معمولا بر پایه استفاده از چند روش طراحی می شوند، نویسنده طرح پیشنهادی باید توضیح دهد که چگونه هر روش در ارتباط با دیگر روشهای به کار می رود و ارتباط انها با هم چگونه است.

روش شناسی راهبرهایی است که بین هدفهای پژوهش و این که چه نوع روشی را چگونه باید به کار برد پیوند برقرار می کند. دستور کار ،شیوه های به کار بستن روشهای پژوهش است که متضمن پاسخ به این پرسشهاست: ورود به محلهای پژوهش میدانی چگونه باید باشد؟ چگونه باید به افراد مطلع نزدیک شد؟

تدارکات ،ناظر بر تدارکات و مدیریت منایع پژوهش است که عبارتند از رایانه ها ، ضبط صوتها ،نوارها

تحلیل

بیشتر خوانندگان طرحهای پیشنهادی ،خواهانه اطلاعاتی درباره روشهای کد گذاری و تحلیل داده ها هستند همچنین انها مایلند بدانند که آیا در تحلیل داده ها از نرم افزارها نیز استفاده خواهد شد و روایی پایایی کار چگونه سنجیده خواهد شد.

 

برنامه زمان بندی شده

پژوهش های کیفی در مقایسه با پژوهشهای کمی زمان بندی های منعطف تری دارند .هر ند موضوع آنقدر که برای سازمانهای تامین کننده بودجه و دروازه بانان مهم است . از نظر شورای بررسی طرحهای پایان نامه ای اهمیت چندانی ندارد . در هر حال،در نظر گرفتن زمانی بیشتر برای هر یک از مراحل پژوهش ، بهتر از آن است که پژوهشگر خود را در تنگنای زمانی و اضطراب انقضای زمان پیش بینی شده قرار دهد.

مراقبت از آزمودنی ها در پژوهش کیفی

تدوین طرح پیشنهادی پژوهش فرصتی برای فکر کردن به اخلاق پژوهش هم است. مهمترین تصمیم گیری های اخلاقی ، به سوژه های انسانی که در پژوهش مشارکت می کنند مر بوط می شود.

البته توجه به آسایش این افراد ،با طرح پیشنهادی پژوهش اغاز و به آن ختم نمی شود ، اما مراقبت از آزمودنی ها  بخشی از پژوهش ایت که باید جزبیات آن (یعنی ملاحظات اخلاقی مربوط به افراد در میدان پژوهش )را کاملا روشن و مشخص کرد.

استفاده از مرام نامه های اخلاقی رسمی برای انجام پژوهش های علمی تحولی نسبتا جدید است.

رضایت آگاهانه

همه کسانی که در پژوهشی مشارکت می کنند،باید داوطلیانه دست به این کار بزنند،بتوانند بفهمند پژوهش از آنان چه می خواهد، از خطرها و منافع محتمل ناشی از مشارکت در پژوهش سر در بیاورند و رضایتشان به لحاظ حقوقی معتبر باشد. این نکات باید در هر فرمی که برای اعلام رضایت داوطلیان مشارکت تنظیم می شود مراعات شود.

دستور کار تعامل با آزمودنی های احتمالی ، دست کم به اندازه محتوای رضایت آگاهانه اهمیت دارد. تنها باید به کسانی که شفاها و کتبا رضایت خود را اعلام می کنند. اجازه مشارکت در پژوهش داده شود . پژوهشگر باید اصطلاحات فنی را در قالب زبانی که به راحتی برای افراد عامی قابل فهم باشد،توضیح دهد.

آزمودنی ها باید بتوانند درباره طرح و مشارکت خود در آن سوال کنند و پاسخ قانع کننده بشنوند. آنها باید بدانند که هر زمان که بخواهند می توانند پژوهش را رها کنند بی آن که این کار برای آن ها نتایج منفی در پی داشته باشد . اتخاذ شیوه های تهدید آمیز و اعمال فشار به هر شکل، کلا با مفهوم استقلال انسان منافات دارد.

این یک اصل بنیادین است که رضایت مشارکت کنندگان را باید پبش از دریافت داده های قابل استفاده از آنان به دست آورد.

ابزارها

معمولا از پژوهشگران خواسته می شود ابزارهای گرد آوری اطلاعات از قبیل پرسشنامه ها، سنجه ها،آزمونها،مواد مشوق و... را برای بررسی به شوراهای بررسی طرحها ارائه کنند. در مشاهده مشارکتی ،پژوهشگر خود کار ابزار گرد آوری اطلاعات را انجام می دهد.

 شاید لازم باشد آزمودنی ها به حضور پژوهشگر در فضای خود خو بگیرند، اما مشاهده مشارکتی در بیشتر موارد فشاری بر آحاد جامعه پژوهش وارد نمی کند چون آزمودنی ها تنها همان کاری را انجام می دهند که همیشه به طور طبیعی انجام می دهند.

جمعیت های آسیب پذیر

عده ای از مردم  گروهای اسیب پذیر از جامعه تلقی می شود ، و لذا نیاز به مراقبتهای خاص دارند. این گروهها عبارتند از کودکان، بی خانمان ها و... ممکن است معنای مشارکت داوطلیانه را نفهمند یا در محیطی بسر ببرند که در آن داوطلب بودن معنای خاص دارد ، پیدا کردن راهی موثر که از طریق آن بتوان مفهوم رضایت آگاهانه را به آنان منتقل کرد، اهمیت فوق العاده دارد.

دسترسی به اطلاعات

گاه مشارکت کنندگان متوجه می شوند که در فرایند پژوهش اطلاعات زیادی به صورتی نوار ،متنها و یادداشتهای میدانی در باره آنها گرد آوری شده است.و نگران می شوند که مبادا این اطلاعات از سازمانهای امنیتی سر در بیاورند باید به این آزمودنیها اطمینان داد که همه گفته های ضبط شده یا داده های گرد آوری شده از آنها در طول پژوهش محرمانه خواهند ماند.

بازنمایی متنی آزمودنی ها

این احتمال وجود دارد که انتشار هر پژوهش کیفی  اسرار افراد یا گروهایی را افشا کند، ابرو و اعتبارشان را خدشه دار کنند.(واقعیتهای نا خوشایندی) را به ناراحتی آنها می انجامد برملا سازد. ممکن است این سوال پیش بیاید که چرا مردم از خواندن انچه خودشان گفته اند یا از کاری که در حضور پزوهشگر انجام دادند متعجب می شوند ؟واقعیت این است که بیشتر اعمال ما مادام که در فضایی بیرون از کنترل ما ضبط و تفسیر نشوند کاملا معصومانه به نظر می رسند.

از طرفی پژوهشگران و آزمودنی ها تقریبا هرگز به اجماعی پایدار در باره سرشت پژوهش نمی رسند. چراکه هر کدام از آنان به نظامهای ارزشی مختلفی پایبندند و خود را در برابر مراجع متفاوتی پاسخگو می دانند .

جز در مواردی که رضایت نامه ها (یا هر گونه توافقی)محدودیتی در استفاده از برخی منایع ایجاد می کنند پژوهشگر درباره استفاده از داده های پژوهش آزادی عمل بسیار دارد.برخی پژوهشگران،نمونه ا ی از تحلیلها یا حتی متن کاملی از گزارشها را به مشارکت کنندگان نشان می دهند.

اما این که مشارکت کنندگان مجاز باشند متن را ویراستاری کنند و درباره این که گفته ها یا اعمال انها چگونه باید نفسیر شوند، نظر بدهند کار نادرستی است

 ****خلاصه  فصل های 3و4و5و6 کتاب لیندف  حاصل زحمات سرکار خانم عبادی میباشد*****

 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.