روش تحقیق

روش تحقیق

اینجانب فاطمه جعفرنیادانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت امورفرهنگی دانشگاه آزاداسلامی -واحدعلوم تحقیقات میباشم هدف از ایجاد این وبلاگ آشنایی روش تحقیق میباشد(امیدوارم مطالب ارائه شده مفید باشد)
روش تحقیق

روش تحقیق

اینجانب فاطمه جعفرنیادانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت امورفرهنگی دانشگاه آزاداسلامی -واحدعلوم تحقیقات میباشم هدف از ایجاد این وبلاگ آشنایی روش تحقیق میباشد(امیدوارم مطالب ارائه شده مفید باشد)

تعریف پاراگراف

پاراگراف چیست؟

یک پاراگراف مجموعه ای از چند جمله است که یک مفهوم اصلی را شرح می دهند. به طور معمول این مفهوم اصلی در «جمله ی موضوع» بیان می شود که اغلب نخستین جمله ی پاراگراف است و اندکی با تورفتگی نوشته می شود. دیگر جمله های پاراگراف، باید به شرح و گسترش جمله ی موضوع کمک کنند و به آن ها «جمله های پشتیبان» می گویند. برخی پاراگراف ها، یک «جمله ی نتیجه گیری» هم دارند که نظر اصلی پاراگراف را خلاصه می کند یا نکته ی مهمی را درباره ی آن یادآور می شود. این جمله به طور معمول در پایان پاراگراف می آید. نویسنده در نوشتن همه ی این جمله ها باید مفهوم واحدی را با نظم منطقی بیان کند و شرح دهد.

پاراگرافی که سازماندهی خوبی داشته باشد، سه بخش اصلی دارد:

۱( جمله ی موضوع: سخن اصلی پاراگراف و مرکز توجه آن را بیان می کند.

۲( جمله های پشتیبان: با عرضه ی اطلاعات بیش تر و یا آوردن نمونه هایی، جمله ی موضوع را شرح و گسترش می دهند.

۳( جمله ی نتیجه : مشخص می کند که پاراگراف به پایان رسیده و نکته ی مهمی را یادآور می شود که خواننده باید به خاطر داشته باشد.

 

در مورد دوران لیسانس خود یک پاراگراف بنویسید.

گذران دوره لیسانس برای من همچون گذر از پلی واجب العبور بود. نه به شیرینی دوران کاردانی بود، که شور روزهای آغازین ورود به دانشگاه و قبولی در کنکور خاطره های ماندگار می آفرید. و نه سخت و طاقت فرسا بود که از آن تلخ کامی به جا مانده باشد.دوره لیسانس ما بین آنچه بودم و آنچه می خواستم باشم می بایست طی می شد.کارشناسی قدمی بود  برای رسیدن به آرزوی تدریس. پلی بود برای گذر از کاردانی و قبولی در کارشناسی ارشد.

 

نشانه شناسی (تابلوی عصرعاشورای ) اثر استادفرشچیان

تابلوی عصر عاشورا

تابلوی عصر عاشورا جزء آن دسته از تابلوهایی به شمار می رود که موضوعی تاریخی در آن به نمایش در آمده این اثر یکی از معروفترین آثار استاد فرشچیان است که در سال 1355 به تصویر کشیده شده .. ظهر عاشورا لحظه ای است که سیدالشهدا را سر می برند و لحظه ای بعد عزا و سوگواری توسط زنان اهل بیت آغاز میشود. در این واقعه همانگونه که در تابلوی عصر عاشورا و در روایات بیان شده ذوالجناج اسب سفید امام در حالی که تیرهایی در بدن دارد و بدون سوار به نزد کسانی که در چادرها و خیمه گاهها مانده بودند باز می گردد اما مهمترین بخش تابلو که ظاهراً دیده نمی شود استفاده از رنگ سفید به عنوان نمادی از مرگ در فرهنگ اسطوره ای ایرانی سابقه بس طولانی دارد. در تابلوی عصر عاشورا فرشچیان تضادی وجود دارد یعنی می بینیم که لحظه لحظه ای است که هم شکست را نشان می دهد و هم پیروزی در اینجا اگر بخواهیم رمز را تعریف کنیم باید گفت رمز چیزی است که در تعریف خودش تضاد خودش هم هست عصر عاشورا رمز عاشورا است در ظاهر شکست ولی در باطن پیروزی وجود دارد. این تضاد به وحدانیتی می رسد که تجلی آن در شیعه است کسانی که می خواهند راه درست اسلام را در پیش بگیرند با واقعه عاشورا می توانند به وحدانیت برسنداز نام تابلو بر می آید که عصر عاشورا نقطه عطف واقعه عاشورا است واقعه عاشورا عملاً در یک روز اتفاق افتاده است یعنی از تاسوعا در شب شروع می شود صبح روز بعد جنگ است و تا ظهر به پایان می رسد. البته ریشه های تاریخی این واقعه از مدتها قبل بوده و تاثیری که ظهر عاشورا بر جای می گذارد تا اکنون نیز وجود دارد عصر عاشورا در واقع نقطه عطف آن است و نتیجه و برآیند تمام وقایع گذشته بوده است و ریشه و منشاء تمامی وقایع بعد از خودش نیز به حساب می آید شود در ظاهر، ظلم و کفر پیروز می گردد ولی در باطن همان لحظه ای است که اسلام پایدار می ماند. همانگونه که در احادیث نیز آمده امام حسین (ع) هدف خود را از این مبارزه پایداری اسلام می داند یعنی شهادت برای پایداری،. بازگشت ذوالجناح در این حالت نمایانگر شکست برای اهل بیت امام بوده و آنها با دیدن این صحنه در می یابند که جنگ به پایان رسیده است. حال کسی که می خواهد این موضوع تاریخی را بیان کند باید به دو اصل معتقد باشد ابتدا باید عناصر تاریخی در خود تابلو وجود داشته باشد و به عبارت دیگر ظاهر تابلو به بیان قصه بپردازد، نمی توان تابلوی عصر عاشورا را تصویر کرد ولی از ذوالجناح پیک شهادت یادی نکرد اسب شاهوار و بی سوار و خونین که داستان مرگ صاحبش را آورده است، نمی توان حضرت زینب (س) که رسالت شهادت را بیان می کند نشان نداد نمی شود این لحظه را نقاشی کرد و از آفتاب گرفتگی از زخم ها و این که بسیاری از کودکان خیمه گاه ها، امید و سرورشان را از دست داده اند یاد نکرد، می گویند آفتاب گرفتگی،هوای ابری و ایجاد گرد و غبار از اتفاقات عصر عاشورا بوده است. تمامی این موارد دال بر این است که ظاهراً خود قضیه عصر عاشورا در هاله ای از ابهام فرو می رود پس باطناً نیز باید چنین باشد ابهام در این است که آیا با شهادت امام حسین اسلام به پایان می رسد البته رهروان جواب می گیرند که از این لحظه خاص دوباره زاده می شود

 

 

.

ویژگی های تابلوی عصر عاشورا
تابلوی عصر عاشورای استاد فرشچیان، ویژگی های خاصی دارد که این اثر را از دیگر آثار او جدا می کند.

 1- نخستین ویژگی مهم این کار، استفاده از کادر افقی است؛ برخلاف دیگر آثار استاد که بیش تر کادر عمودی دارند؛ این بیان گر ایستایی و انرژی های از نفس افتاده است

.
 2-  ترکیب بندی مدور درون کادر افقی، نشانه بی تابی و چرخش افراد به حول محوری، برای بیان سوگواری است.
 3-اسب در مرکز کادر، کانون توجه بیننده است که بر افقی بودن کادر بیش تر تأکید دارد. (خط زیر پای اسب)
 4- پرده خیمه در سمت راست بالا، گویی پرده ای از یک فاجعه در هستی را به کنار زده است! هرچند اشاره به خیمه اصحاب هم دارد، اما گویی این پرده تا آسمان کشیده می شود!
 5- بهره گیری از رنگ های ملایم زمینه، گویای خشکی بیابان بی آب و علفی است که خود از تشنگی، تمام رمقش را از دست داده و به سفیدی گرایش دارد؛ درست مثل آن زمانی که تشنگی انسان شدید شده و لب ها، خشک و بی رمق می شود.
رنگ های تیره با تابش های بنفش، غم و اندوه جان کاه بازماندگان را القا می کند
6- پنهان کردن چهره شخصیت های درون کادر شاید با دو هدف باشد؛ یکی احترام نقاش به شخصیت های مطرح در پرده و دیگری خود خانم هایی که گویی دوست ندارند در این حال، هیچ بیننده ای نظاره گر حزن و اندوه جان کاهشان باشند. گویی محرمی را نمی یابند تا برای غم و اندوه و چهره های پریشانشان همدردی کند!پریشانی و آشفتگی موهای اسب، حتی حالت چشمان آن، به پایین انداختن سرش و لکه های خون روی بدن او، نشان دهنده مصیبتی است که بر آن ها وارد شده است.

7-تمام عناصر کادر، به اندازه ای ماهرانه چیده شده که با کمی تأمل، به خوبی می توان عمق این فاجعه رادرک کرد.

 

رنگ ها در تابلوی عصر عاشورا

تمام رنگ ها در نهایت پختگی و استادی به کار رفته اند، هیچ کدام از آنها چشم را اذیت نمی کند و این قدرت استاد در نحوه پخش کردن آنها در تابلو را می رساند.

آبی:

رنگ آبی یکی از ژرفترین رنگ هاست، نگاه بدون اینکه به مانعی برخورد کند در آن فرو می رود و تا بی نهایت پیش می رود، آبی غیرمادی ترین رنگ هاست و دلیل استفاده از این رنگ مضمون آن با مذهب است که با بخشی از فرهنگ ما گره خورده و از این رنگ نهایت بهره را برده است.

رنگ آبی به خودی خود غیرمادی است و هر آنچه به آن بستگی دارد را غیر مادی می کند.

ژرفای آبی، وقار و جلالی ماورای زمینی دارد و این وقار یادآور مرگ است. (منبع: شوالیه، ژان، گربران، آلن، فرهنگ نمادها)

سبز:

رنگ سبز ارزش میانگین و واسط میان گرم و سرد، بالا و پایین را دارد، اطمینان بخش و انسانی و آهنگین است و در بناهای مذهبی که نیاکانمان در صحرا و بیابان بر می افراشتند، تقدیس می شد.

عبای حضرت رسول سبز بود و در اسلام رنگ آگاهی است.

سفید:

رنگ سفید گاه به معنی فقدان رنگ است و گاه به معنی مجموعه رنگ هاست؛ به این ترتیب گاه در ابتدا و گاه در انتهای زندگی و عالم قرار می گیرد و رنگ گذراست.

کمال متعالی، سادگی، نور، خورشید، پاکی، معصومیت، عفت، قدوسیت، تقدس، نجابت و اقتدار معنوی از ویژگی های رنگ سفید است. (کوپر، جی، سی، فرهنگ مصور نمادهای سنتی)

بنفش:

رنگ مناعت است، رنگ راز، رنگ اطاعت و تسلیم است و همچنین: عقل، معرفت، ایمان دینی تقدس، متانت، شرم، طلب مغفرت درد، میانه روی، غم غربت، رنجش و سوگواری است.

زرد:

زرد طلایی جوهر الهی است، بر روی زمین صفت قدرت شاهزادگان، شاهان و خاقان ها می شود تا اصل قدرت آنها را نشان دهد. زرد رنگ ابدیت است. زرد رنگ زمین بارور است. زرد مظهر: نور خورشید، عقل، ایمان، شهود و خیر است.

قرمز:

سرخ نشانه ای رحمت الهی است و پیام امید و رجا را به روح می رسانند حتی اگر روح در ظلمت باشد. سرخ از خورشید می آید و بهترین رنگ هاست.

قرمز اوج رنگ ها و مظهر خورشید معرفی شده است و آن را نشانه عشق، جشن، سرور، رنج، خون، انتقام، شهادت، بردباری، ایمان و عزت نفس می داند.

بخش دیگری که مورد توجه این تحلیل گر آثار هنری (سیده خدیجه عمادی) قرار گرفته و به نیکی تک تک آنها را از درون اثر منفک کرده و به بررسی آنها پرداخته نماد شناسی اثر است. وی در این باره می نویسد:

اسب:

نماد عقل، خرد، اندیشه، منطق، نجابت، نور، نیروی پویایی، جای پا، تیز فکری، گذر سریع زندگی، باد و امواج دریا، پاکی و معصومیت است.

سفیدی درخشان اسب سفید، نماد شهوارگی است، اغلب کسی بر آن سوار است که امین و حق نام دارد.

تصویر نمادین اسب سفید شاهانه مرکب قهرمانان، قدسیان و بزرگان معنوی در هنگام معراج است. (کوپر، جی، سی، فرهنگ مصور نمادهای سنتی، مترجم: ملیحه کرباسیان)

تیر:

برا، اصل، مذکر، نافذ، آذرخش، باران، باروری، نیرو و جنگ، تیر همراه نیزه و شمشیر نمادی است که مظهر پرتوهای خورشید به حساب می آید و ضمنا نشانه جنگجو نیز هست.

خون:

اصل حیات، روان و قوه جوانی دوباره است. خون نماد تمامی ارزش های همبسته با آتش، گرما و زندگی است که با خورشید خوشی دارند.

خیمه:

خیمه مسکن صحرانشینان در بیابان است، خیمه مفهومی کیهانی دارد.

خیمه تصویر گنبد آسمان است، نماد حضور آسمان روی زمین است، نماد حمایت پدر است. خیمه محلی مقدس است جایی که خداوند حضور می یابد و ظهور می کند.

کبوتر:

روح حیات، جان، عبور از یک مرحله یا جهان به دیگری، روح نور، عفت، معصومیت، نجابت، صلح پرنده ای خوش پرواز و سبکبال است.

از وجود کبوتر به عنوان پیک و نامه بر قاصد یاد شده است، چون گرداگرد خانه کعبه و حرم پیامبر و ائمه (ع) کشتن و آزار رساندن آدمی و حیوانات حرام است.

بسیاری از کبوتران به این اماکن متبرکه پناه می برند.

درخت:

نخل نماد شادی، راستی، شهرت است زیرا همیشه راست می روید، تبرک، پیروزی و درخت حیات است و مظهر حلول عمر و کهنسالی توأم با سلامت است.

زن:

مفید و محافظ، هم هادی ناب معنوی و هم اغواگر و از راه برنده، خرد متعالی و حماقت فراوان پیچیدگی در کل طبیعت است. او بیش از مرد به روح جهان وابسته است، از خلال زن است که مرد با این نیروها ارتباط برقرار می کند. در اشعار اسلامی زن نماد جمال خداوند است. (کوپر، جی، سی، فرهنگ مصور نمادهای سنتی و شوالیه، ژان، گریران، آلن، فرهنگ نمادها)

کودک:

کودک نیز تجسم استعداد بالقوه، ممکنات،آینده، سادگی و معصومیت است.

فرشتگان:

فرشتگان پیک های خداوند واسطه های بین خدا و انسان، آسمان و این دنیا هستند و در فرهنگ ایران فرشته مظهر کمال و لطافت و زیبایی و تمامیت است.

شیر:

شیر مظهر عظمت، قدرت، دلیری، توان، نیرو، خورشید، شهامت اخلاق، عدالت، قانون و نماد جنگ است.

***

+ نوشته شده در  یکشنبه دوازدهم آبان 1392ساعت 18:0  توسط   |  نظر بدهید

علم چیست؟

به دو معنی به کار می رود:
یکی به معنی دانش و معرفت. به این معنا اخلاق، دین، تاریخ، سیاست، و حتی هر گونه شناخت و آگاهی، علم محسوب می شود. چنان که گاهی می گوییم: من به فلان اتفاق علم دارم.یعنی از آن اتفاق خبر دارم.معنای دیگر علم، دانش و معرفت خاصی است که یا از طریق عقل حاصل می شود مانند ریاضیات، و یا از طریق تجربه و آزمایش مانند فیزیک و شیمی و روان شناسی و جامعه شناسی. مقصود ما از علم در این جا، معنای دوم علم است.

هر علمی، مجموعه ای است از مسائل مرتبط با موضوع آن علم که حول آن موضوع سازمان یافته اند. مثلا، علم فیزیک، مجموعه مسائل و قوانینی است که حول موضوع آن، یعنی پدیده های طبیعی و روابط حاکم بر آن ها، سازمان یافته اند: همه علوم؛ چه عقلی و چه تجربی، اصول و قواعدی دارند که در میان همه آن ها مشترک است.برای نمونه، همه علوم، به امور کلی مربوطند؛ یعنی در پی کشف قوانینی هستند که در همه حال صادق باشد. مثلا هندسه راجع به همه مثلث ها به طور کلی بحث می کند و مثلث خاصی مورد نظر آن نیست. و یا فیزیک میکوشد قوانین جاذبه را کشف نماید؛ چرا که میخواهد به چیزی دست یابد که در همه حال صادق باشد و در هیچ شرایطی تغییر نکند. به همین ترتیب، در شیمی گفته می شود که همه آب ها در شرایط معین، در دمای صد درجه به جوش می آیند و این یک قانون همیشگی است.

اساسا اگر علمی چنین نباشد، علم محسوب نمی گردد. البته میان علوم عقلی با علوم تجربی تفاوت های زیادی وجود دارد.علوم عقلی با انتزاع عقلانی پدید می آیند. عقل، جنبه ای خاص از عالم خارج را انتزاع می کند و آن را موضوع قرار داده و سپس درباره آن بحث کرده و آن را گسترش می دهد.مثلا، ریاضیات، علمی است که درباره مفهوم عدد صحبت می کند. خود این مفهوم، حاصل انتزاع عقل از عالم خارج است. ما در عالم خارج، چیزی به نام عدد نداریم، بلکه پس از مشاهده چیز های مختلف، و با تلاش فکری به این مفهوم دست می یابیم. اما علوم تجربی، به بررسی پدیدار ها می پردازند و در پی کشف قوانین حاکم بر این پدیدارها هستند.

البته آن ها نیز از اصول عقلی پیروی می کنند، اما فعالیت این علوم، عقلی محض نیست؛ آن ها بر اساس مبادی و قواعد عقلی به آزمایش و مشاهده عالم خارج می پردازند؛ در حالی که علوم عقلی، هم اصولشان عقلی است و هم آنچه در باره آن تحقیق می کنند

جامعه مورد مطالعه



مقدمه:

در این درس شما با جامعه مورد مطالعه در تحقیق خود آشنا می شوید

جامعه مورد مطالعه

جامعه مورد مطالعه ، جمعیتی است که مطالعه بر روی آن انجام می شود . لزوما“ این جامعه انسانها نیستند بلکه می تواند پدیده ها ، اشیا و موجودات زنده باشند..................  ادامه مطلب ...

تعریف مفاهیم و متغیرها



مقدمه

در این درس شما با نحوه تعریف متغیر ها و مفاهیم  در تحقیق خود آشنا می شوید

اهداف درس

·         چرا تعریف مفاهیم و متغیر ها مهم است؟

·         تعریف شرح و عملی مفاهیم ومتغیرها چگونه انجام می شوند؟

·         تعریف متغیر و انواع آن..................  ادامه مطلب ...